سخنان نيچه-سری هفتم
سخنان نيچه-سری هفتم
در قلمرو دانش، يقين و اعتقادهاي بي چون و چرا جايي ندارند.
هيچ قدرت و اعتلاي انساني وجود ندارد كه نوع جديدي از برده داري را طلب نكند.
"خواست حقيقت" به معناي "خواست فريب نخوردن" نيست، بلكه الزاماً به معناي "خواست فريب ندادن ديگران و فريب ندادن خويشتن" است؛ چيزي كه ما را به قلمرو اخلاق مي كشاند.
مسايل بزرگ نياز به عشقي بزرگ دارند و تنها روحيه هاي قوي، شفاف، مطمئن و با بينايي مستحكم قادر به داشتن اين عشق بزرگ هستند.
هر اندازه كمتر توان فرماندهي داشته باشيم، بيشتر مي خواهيم فرمان پذير و تحت تسلط باشيم.
دانشمند اساساً و ناخواسته نماينده انديشه دمكراتيك است.
هيچ چيز دمكراتيك تر و مردمي تر از منطق نيست؛ ملاحظه هيچ كس را نمي كند و ريز و درشت را درون يك كيسه مي ريزد.
كسي كه "اقرار مي كند" از بند خود آزاد مي شود و آن كس كه به گناه خود "اقرار مي كند" فراموش مي كند.
دنيا آنگونه كه خيال كرده ايم نمي ارزد؛ اين تقريباً مطمئن ترين حقيقتي است كه بدگماني ما در نهايت به دست آورده است.

ادامه مطلب